سلام عذر خواهی میکنم
خانواده خانومم به ما نگفتن که خانومم رحم ندارد وبعد از عقد خانومم بهم گفت من رحم ندارم چون ازدواج اولش براش این اتفاق افتاد
حالا کلا 28 باهم بودیم یا خونه مادرم یا خونه مادر زنم بودیم که الان نزدیک 4ماه هست اصلا خبری نمیگرفت بعد مریض بودنش هم مثل قند وچربی و تیروئید داشته عمل کرده و هرشب از سردرد زیاد سرش رو میبست بهم میگفت میرم مهریه ام رو میزارم اجرا میگیرم من رفتم شکایت کردم برای فسخ نکاح و آقای قاضی گفت که باید برم شمال شکایت کنم تازه جلسه اول دادگاه بود که خانومم نیود پرونده من رو بستن گفتن باید برم شمال باید چیکار کنم تازه خانومم هم رفته مهریه اش رو گذاشته اجرا
که من نتونستم روز دادگاهی اون جا حضور داشته باشم ولی رو مهریه اش اعتراض زدم
اگه میشه راهنمایی کنید خدا خیرتون بده
3 پاسخ
درود بر شما امیدوارم خوب باشید به نظر می رسهدمورد از موارد فسخ نکاح نیست و باید از راه تدریس یا فریب در نکاح استفاده کنید
در پاسخ به این جواب
بله میتونه کمک کننده باشه
سلام تشکر بزرگوار آیا میتونم تو دادگاه ثابت کنم که دروغ بهم گفتن وبعد آبجیم کوچیکه یواشکی از خانومم که داشت میگفت مگه کور بودی شب خواستگاری میدیدی که من چه مریضی های دارم آیا این فیلم چیزی رو ثابت میکنه شرمنده ام که وقت گرامیتان را گرفتم خیلی ممنونم