تفاوت بیع و صلح

  • بازدید:    244بازدید
  • دیدگاه:    0 دیدگاه
  • تاریخ انتشار:    16 خرداد 1403
  • دسته بندی:    حقوقی
تفاوت حقوقی در بیع و صلح
اساسا ما یک سری عقود شکلی داریم و یک سری عقود رضائی داریم. در عقود شکلی، شکل خاص و قیود خاصی نیاز است. مثلا در بحث نکاح، هدف ایجاد علقه زوجیت است. حال فرقی ندارد که اول زن صیغه را ایجاد کند یا مرد آن را ایجاد کند. اما با این حال، شریعت گفته است اگر زن شروع کرد باید به صورت ماضی و با هیئت تفعیل باشد. اما اگر مرد شروع کرد باید با لفظ مضارع و در هیئت تفعل باشد. فرهنگ باب نکاح این است که قبول و رضایت از جانب زن مواجه با مشکل است لذا با لفظ ماضی و تفعیل آن را اجرا می­کند. اما در عقود رضائی این گونه نیست. یعنی شکل خاص و قیود معینی ندارند. با توجه به این مطالب گفته می­شود که فرق دیگری که بین صلح و بیع وجود دارد این است که بیع یک عقد شکلی است و دارای آثار قانونی و حقوقی خاصی است و فروشنده و خریدار وجود دارد و احکام متفاوتی دارند اما در صلح این گونه نیست چیزی به نام خریدار و فروشنده نیست بلکه طرفین وجود دارد.پس هر چند که از نظر اثر متحد باشند ولی از نظر حقوقی متفاوت هستند.

تقسیم عقود رضائی
نکته ای که در این جا قابل تذکر است این است که در عقود رضائی گاهی اوقات منشا خاصی وجود ندارد و صرفا رضایت طرفین مهم است. مثل اقدام برنامه جامع اقدام مشترک بین دو کشور. یعنی من این کار ها را انجام می­دهم و شما هم در مقابلش این کار ها را انجام بده. گاهی اوقات نیز در عقد رضائی منشا خاصی مقصود است. مثل صلح. یعنی عنوان دارد ولی خصوصیاتش شکل ندارد.

ریسک پذیر بودن عقود رضائی
یکی از آثار حقوقی که بر عقود رضائی مترتب می­شود این است که طبیعت عقود رضائی ریسک پذیر هستند. یعنی اگر غرر در آن ها وجود داشته باشد، موجب به وجود آمدن خیار نیست. اساسا عقود رضائی در جایی به کار می­روند که مقداری از غرر در آن وجود داشته باشد.

بله اگر غرر خیلی فاحش باشد موجب ایجاد خیار می­شود. لذا در بعضی از قول نامه ها نوشته می­شود که کافه­ی خیارات ساقط شده است حتی خیار غبن اگر چه غبن فاحش باشد. این مطلب درست نیست زیرا غرر فاحش و غبن فاحش قابل اسقاط نیست. زیرا هر چند که شارع یک سری التزامات شخصی را تشریع کرده است که مردم تعامل داشته باشند ولی در عین حال آن ها مقید کرده است که قانون را دور نزنند. لذا اگر غرر فاحش هم قابل صلح باشد، دور زدن قانون لازم می­آید. زیرا غبن فاحش با ارتکاز انسانی و حفظ نظام اجتماعی سازگاری ندارد. اگر کسی با صلح جنس هزارتومانی را به یک میلیون بفروشد با ارتکاز انسانی مخالفت کرده است. لذا با چنین عقدی، روح نظام اجتماعی دور زده می­شود. هر چند که بعضی غرر فاحش را در صلح جایز می­دانند. اما به نظر من نه غرر فاحش و نه غبن فاحش برداشته می­شود.

منشا
mfeb. ir

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *